در انتظار توام از قرارهای نخستین
خدای گم شده در ذهن غارهای نخستین
هزار نسل از آن روزگار می گذرد من
هنوز عاشقم از روزگارهای نخستین
چه شهرها که به پای تو سوخت تا نگریزد
اصالت تو از ایل و تبارهای نخستین
چه مانده است به جز اشتیاق فتح تو با من –
از آن شکوه سپاه و سوارهای نخستین
مرا به یاد بیاور به یاد آن که تو بودی
دلیل مرگ من و شهریارهای نخستین
سلام .لذت بردم .اگه بتونی به روز بشی ممنونم
apamبدوبیا