خدای من تو مگر زمهریر احساسی!؟
بتاب بر تن من تاب تاب عباسی
مرا دوباره بخوان و دوباره امضا کن
به دست من بده این دست های وسواسی
بخند تا که بخندد به رویمان دنیا
برقص سینه بلورین چشم الماسی
من از تبار تنِ گرگ ومیشِ تردیدم
اگر تو عطرِ حضورِ بهاریِ یاسی
بمان که تازه بماند همیشه لبخندم
نرو که بر لب این روزگار می ماسی
در این سکوت سیاه شبانه می ترسم
نماند از شب چشمان عاشقت پاسی
مجتبی کریمی
این تلخترین عذاب دنیاست
بعضیها دوست داشتنی هستند اما...
نباید دوستشان داشت!!!
سلام عزیز
مرسی که به وبلاگم سر زدی !
راستش 5 ابان تولد یه عزیزه که سید هم هستن
دوست دارم که به وبلاگم تشریف بیارید و برای ایشون بی زحمت تبریک تولد بزارین !
میخوام روز تولدش سورپرایزش کنم !!!
در ضمن متن اولم پست ثابته تبریک تولده ...
بی صبرانه منتظر قدوم سبزتون هستم
شاد باشید.
[گل]