در خیال پر زدن یک عمر ، بر تن دیوار و در خوردیم
قفل در گاهی اگر وا شد ، ما به پای بسته برخوردیم
تا به سروی تکیه دادیم و چشممان بر آسمان افتاد
زود آب توبه آوردند ، تیر خوردیم و تبر خوردیم
خسته و دلگیرمان کردند ، در قفس زنجیرمان کردند
از شراب زندگی هر وقت یک پیاله بیشتر خوردیم
ناگزیر از ماندن اما نه ! ما اگر سقراط هم بودیم
عاقبت یک روز می گفتند : شوکران را بی خبر خوردیم
جمع کن خرمهره هایت را ، این فریب چشمه ی جادوست
قبل از آن که چشم ها باشند ، سیب را نه ! ما نظر خوردیم
زندگی شاید ضیافت بود ، ما در این مهمان نوازی ها
درد را افطار کردیم و غصه هامان را سحر خوردیم
ادامه...
تلاش می کنم برای آینده ای که نمی دانم از آنِ من است... یا روزگار آن را از من خواهد ربود... من عادت دارم برای دنیا کُری بخوانم و وقت شکست... بازهم با پررویی تمام بگویم:من از رو نمی روم!!! بار بعد حتما شکست خواهی خورد... آینده ام در هاله ای از ابهام فرو رفته و من... نمی دانم روزگار این بار برایم چه خوابی دیده است؟؟؟
سلام
ممنونم خیلی بازی باحالی بود
سلام
خونه ی خر رن...
این دیگه خداهمشویکجابهش داده
میدونین هردونه ی بزرگش تقریبا6سال پیش60میلیون قیمت داشته
خونه ی مادر بزرگه / wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه / دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون / همیشه پارتی برپاست
پارتیهای محله / پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان / مازراتی سواره
رنگ موهاشم هر روز / جور واجورو باحاله
خونه ی مادر بزرگه / الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه / استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه / wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه / دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان / شلوار جین می پوشه
کفش کالج و کیفش / همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب / Gem Tv رو میبینه
خرم سلطان و سنبل / لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه / هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه / حرفای خاصی داره !
تلاش می کنم برای آینده ای که نمی دانم از آنِ من است...
یا روزگار آن را از من خواهد ربود...
من عادت دارم برای دنیا کُری بخوانم و وقت شکست...
بازهم با پررویی تمام بگویم:من از رو نمی روم!!!
بار بعد حتما شکست خواهی خورد...
آینده ام در هاله ای از ابهام فرو رفته و من...
نمی دانم روزگار این بار برایم چه خوابی دیده است؟؟؟
خیلی زیبا بود
مرسی گلم





نتیجه میگیریم اول باید دهان صدف مروارید ساز را جر بدهیم
تا درر نهفته در آن عیان شود